مرتب کردنمُرَتَّب کَردَن نظم و ترتیب دادن، مرتب ساختن ادامه... نظم و ترتیب دادن، مرتب ساختن تصویر مرتب کردن فرهنگ فارسی عمید
مرتب کردن سامان دادن نظم دادن ترتیب دادن ادامه... سامان دادن نظم دادن ترتیب دادن تصویر مرتب کردن فرهنگ لغت هوشیار
مرتب کردنمُرَتَّب کَردَن sıralamak ادامه... sıralamak تصویر مرتب کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مرتب کردنمُرَتَّب کَردَن শ্রেণীবদ্ধ করা ادامه... শ্রেণীবদ্ধ করা تصویر مرتب کردن دیکشنری فارسی به بنگالی